به زخمهایم می نگری ... ؟!

درد ندارند دیـــــــــــــــگر ...

روزی که رفتـــــــــــــــی ،
...
مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد !

مرده ها درد نـــــــــــــــمیکشند ... !

حرف آخرم این اســـــــــــــــت ...

برنگرد دیـــــــــــــــگر !!

زنده ام نـــــــــــکن ... !
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/09/06 - 16:15 در دوستها
دیدگاه
Matin_dada

مثل خودت

1392/09/6 - 16:47
Matin_dada

خدا نکنه ! تاج سرمی

1392/09/6 - 16:50
Matin_dada

نه من بهترین حسوتقدیم میکنم به بهترینهام و تو بهترینی
تو آرامترین موج وحشی اقانوس دلمی که میزنی به ساحل غمناک دلم آبجی من متین
میراثدار مجنونم
همیشه آرزو مند آرزوهاتم

1392/09/6 - 16:55
Matin_dada

نازی عزیزی
با تومن سور میزنم به شیطون

1392/09/6 - 17:08
Matin_dada

حس خوب یعنی نگارش مخاطب خاص بودن من توذهن تو پس من بهترین
حسهارو با تو بودن دارم
انگاری نشستم کنار مرداب دلت و تو از اون پنجره کوچک قصر دلت منونگاه میکنی بله منم تو یه چادر پاره پاره کنار مرداب دلت دریاب افسانه وار در حد سپهسالار در رکابم ملکه

1392/09/6 - 17:12